آف ۷

 

اول آنکس که خریدار شدش من بودم

باعث گرمی بازار شدش من بودم

 عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او داد

رسوایی من شهرت زیبایی او

بس که دادم همه جا شرح دلارایی او

 شهر پر گشت ز غوغای تماشای او

 این زمان عاشق سر گشته فراوان دارد

کی سر برگ من بی سر و سامان دارد

چاره این است و ندارم به از این رای

 دگر که دهم جای دگر دل به دل آرای دگر