چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهایی است ، ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشایی است . مرا در اوج می خواهی تمـــاشا کن ، دروغـین بودم از دیروز مرا امروز حاشا کن . در این دنیا که حتی ابر نمی گرید به حــال ما ، همه از من گریزانند تو هم بگذر از این تنها . فقط اســمی بجا مانده از آنچه بـــودم و هســـتم ، دل من چون دفترم خالی قــلم خشکیده در دســتم . گره افتاده در کارم به خود کرده گرفتارم ، به جز در خود فرو رفتن چه راهی پیش رو دارم . رفیقان یک به یک رفتند مرا با خو د رها کردند ، همه خود درد من بودند گمـــــــــــــــــــــــــــــان کردند که همــــــــــــــدردند .
عیدتون مبارک
سلام مهرنوش .. کاری کردم که همشون دق کنند مطالبی که نوشتم اونا رو آتیش زده به قول ما پسرا ................ دیدم هرچی مودبانه جواب میدم اونا چیزای دیگه مینویسن منم به روش خودشون جواب دادم .. تو هم بالاخره آپ کردی .. شعر جالب بود راستی اگه میخوای با ایمیل من در تماس باش خداحافظ عید مبارک
سلام مهرنوش خوبی .. راستی شرمنده اگه عید رو بهت تبریک نگفتم .. حالا میگم : عیدت مبارک وبلاگ ؛ مرد شعر ؛ رو آپ کردم راستی به نظرت خوب حالشونو گرفتم؟؟ ناچار بودم که ازون کلمات استفاده کنم خداحافظ
سلام
منم عید رو بهت تبریک میگم و امیدوارم سال خوبی پیش رو داشته باشی
شعرات هم که واقعا قشنگن!
من که خیلی از شعرات خوشم میاد
حالشون رو هم خیلی خوب گرفتی .... اشکالی نداره ... آدم وقتی تو بحث میفته مجبور میشه از هر سلاحی استفاده کنه .
ایول
یادم باشه اگه خواستم با کسی بحث کنم حتما باهات مشورت داشته باشم....
خوب جوابشونو دادی.....
سلام مهرنوش خوبی؟ بدت اومد ازینکه بهت گفتم عاشقانه باهم صحبت کنیم؟ خوب من آدم رک و بی حاشیه ای هستم .. راستی وبم رو آپ کردم خواستی بیا
سلام
خوبی؟
وبلاگت رو دیدم. واست آف گذاشته بودم !( تو مسنجر )
شعر با حالی بود!
خیلی خوشم اومد!
((خوبه آدم همیشه رک باشه ))